توضیحات در ادامه مطلب...
توضیحات در ادامه مطلب...
اين بازيگر در رابطه با حوادثي كه در زندگياش رخ داده، ميگويد: بيشترين اتفاقات فيزيكي براي من در «قصههاي تا به تا» يا زي زي گولو پيش آمد. يكبار در قسمتي به نام «نور» من براي چراغاني و وصل كردن ريسهها به بالاي يك نردبام رفته بودم كه نردبام خراب بود!
من هم براي اينكه كمي نمك قضيه را زياد و شيرين كاري كنم شروع كردم به تكان دادن نردبام. همين شد كه نتوانستم تعادلم را حفظ كنم و نردبام از زير پايم ليز خورد و من هم زمين افتادم! در همين حين عروسك زي زي گولو با همان لحن عروسكياش گفت: «آقاي جمالي مرد!» كه همه به سمت من دويدند كه نردبام را بگيرند، اما بموقع نرسيدند و من افتادم. البته خدا را شكر ارتفاع زياد نبود و آسيب جدي نديدم!
فياضي اينبار ياد بزرگترين حادثه زندگياش ميافتد: حادثهاي كه عميقا در زندگي من تاثير گذاشت، مربوط به سريالي ميشود به اسم «شهر قشنگ» كه سال 85 از شبكه 2 پخش شد. در اين سريال صحنهاي بود كه خانم هتلدار بنا به دلايلي دنبال من ميكرد و من هم بايد دوان دوان از دستش فرار كرده و خودم را روي يك كاناپه پرت ميكردم و كاناپه ميرفت هوا و من ميافتادم زمين!
من هم براي اين كه نمك قضيه بيشتر شود، خودم را محكمتر روي كاناپه پرت كردم و كاناپه رفت هوا و سرم خورد به پيشخوان هتل و شكاف عميقي برداشت. اين شد كه مرا با همان لباسهاي سر صحنه در حالي كه خون زيادي از سرم ميآمد به بيمارستان هدايت كه كنار سيما فيلم است، بردند. در آنجا خانم پرستار بسيار ماهري بود كه سر من را بخيه زد و دلم را هم به خودش بخيه زد! و آشنايي ما به ازدواج ختم شد.
ناگفته نماند كه پس از شش سال جدايي از همسر اولم بود كه با اين خانم آشنا شدم و ازدواج دومم شكل گرفت و در حال حاضر بسيار آرامش دارم و بسيار راضي هستم. اين بهترين اتفاق زندگي من بود كه در حال حاضر بسيار احساس خوشبختي ميكنم.